به گزارش پایگاه خبری مهر برتر؛ بازاریابی از آن مباحثی است که بر سر تعریف آن بین بزرگان اختلاف شدیدی وجود دارد، این اختلاف ناشی از نوع نگاه‌های متفاوت به این مبحث است. اما ما در این مقاله، بازاریابی را “مهارت ارائه یک محصول به مشتریان هدفش که به آن نیاز دارند” تعریف می‌کنیم. یک بازاریاب باید بتواند مشتری محصولش را پیدا کند، او را با کسب‌وکار خود آشنا کند و به روش‌های مختلف سعی در ترغیبش برای خرید محصول بکند. فیلیپ کاتلر معتقد است سه نوع بازاریابی وجود دارد.

بازاریابی نوع 1 همان بازاریابی است که امروزه اکثر کسب‌وکارها روی آن کار می‌کنند. بازاریاب‌ها از طریق این نوع بازاریابی، ذهن مشتری را می‌خوانند. در واقع در این نوع بازاریابی، کسب‌وکار سعی می‌کند محصول باکیفیتی را ارائه دهد و پول دربیاورد.

بازاریابی نوع 2 زمانی استفاده می‌شود که شرکتها تصمیم می‌گیرند اطلاعات بیشتری درباره مشتریان خود کسب کنند و آنها را بهتر بشناسند. یعنی پایگاه داده مشتریان خود را تجزیه‌وتحلیل می‌کنند تا درک بهتری نسبت به آنها داشته باشند. و محصول بهتری را متناسب با نیازشان به آنها ارائه دهند.

اما در نهایت بازاریابی نوع 3 پیشرفته‌ترین نوع بازاریابی است که شرکتهای کمی از آن استفاده می‌کنند. این نوع بازاریابی می‌گوید افراد در یک دنیای ناپایدار قرار دارند که هر روز با مشکلات اقتصادی و اجتماعی جدیدی مواجه می‌شوند. بازاریاب در اینجا سعی می‌کند وضعیت فعلی مشتریان را خوب درک کند و بر آن اساس محصول یا خدمات مناسب را ارائه دهد.

امروز در خدمت جناب مهندس اسدی مدیریت محترم عامل شرکت شوق راه مانا هستیم و نظراتشان رو در خصوص مسائل مختلف جویا می شویم.

جناب مهندس اسدی برای آشنایی بیشتر مختصری از خودتان بفرمائید؛

با سلام

بهادر اسدی نودهی هستم

متولد سال ۱۳۷۱ از تهران ، دارای کارشناسی رشته های زبان و ادبیات انگلیسی و مدیریت کسب و کار هستم

در صورت امکان مختصری در خصوص شرکت شوق راه مانا توضیح بدید و حوزه فعالیت شرکت را بیان بفرمایید.

شرکت شوق راه مانا در سال ۱۴۰۴ در شهرستان لاهیجان شروع به فعالیت کرده است که عمده فعالیت این شرکت مختص به آموزش ، فضای کار اشتراکی ، برگزاری سمینار ها و رویدادهای فرهنگی ، هنری و اجتماعی می باشد.

با توجه به سوابق مدیریتی شما مشکلات موجود کسب و کار در استان گیلان چیست و چه راه کارهایی در راستای بهبود آن وجود دارد؟

مشکلات همیشه در کسب و کارهای کلان و خرد وجود دارد و مطمئنا مدیران با توجه به شرایط موجود بهترین تصمیم را در این خصوص اتخاذ میکنند. متاسفانه مشکل از آنجایی شروع می شود که مدیران و موسسان به جای ایجاد تفکر نو آور ، کپی برداری میکنند. بدون در نظر گرفتن بازه عمر شرکت ها و یا مشاغل بخش اولیه بنچ مارکتینگ که شامل ایده وطرح اولیه است را لحاظ کرده و بخش های بعدی را مطابق نظرات شخصی پیش میبرند ، این موضوع نه تنها مشکلات را مرتفع نمیکنند بلکه به کسب و کارها آسیب جدی میرساند. بهتر است مدیران و موسسان بنچ مارکتینگ را با توجه به بازه عمر مشاغل کامل و اصولی اجرا کنند نه فقط بخشی از آن را.

و سخن پایانی؛

امید به آن است که اصول بازاریابی در تمامی مشاغل به عنوان یک الزام درنظر گرفته شود و مشکلات موجود مرتفع گردد.